«فرزاد موتمن» کارکردان سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با ریشه یابی عدم توفیق نهادهای فرهنگی در دفاع و تبلیغ ارزش ها و آرمان های خود در مدیوم سینما بیان داشت: تجربهٔ تاریخی نشان داده هر وقت حکومتها خواستهاند سینما را بهعنوان ابزار تبلیغاتی صریح و بلاواسطه بهکار بگیرند، نتیجهٔ قابلتوجهی حاصل نشده اسن. مثلاً اگر نگاهی به تجربهٔ شوروی بیندازیم، میبینیم که آنها نوعی از سینما به نام سینمای واقعگرای سوسیالیستی را از طریق کمپانی اصلی فیلمسازیشان یعنی ماسفیلم بهعنوان سینمای رسمی گسترش دادند.
وی افزود: اما حالا که بیش از دو دهه از فروپاشی شوروی گذشته، وقتی به آن دورهٔ ۵۰ سالهٔ تولید فیلمهای واقعگرای سوسیالیستی نگاه میکنیم، جز سه چهار فیلم قابلتوجه چیز دندانگیری به ذهن نمیرسد. در عوض، فیلمسازانی که خارج از این چهارچوب حکومتی کار میکردند بیشتر در ذهنها ماندهاند. نمونهای مشابه در دههٔ ۶۰ چین هم اتفاق افتاد.
موتمن ادامه داد: در اروپای شرقی—لهستان، چکسلواکی، مجارستان و حتی یوگسلاوی—وضع کمی متفاوت بود. آنجا فردیت فیلمسازان بهطور کامل انکار نشد. اجازه دادند فیلمسازها با ذهنیت و نگاه خودشان، هرچند در چهارچوبهای فکری یا ممیزی، کار کنند. همین مسئله باعث شکلگیری موج سینمایی نویی در اروپای شرقی شد.
کارگردان فیلم های سینمایی «شبگرد» و «چشم و گوش بسته» با بیان این مطلب که در ایران اما مشکل اصلی این است که بهجای واگذاری مسیر طبیعی به سینما، مدام نهادهای دولتی ساخته میشوند که با بودجههای انبوه وارد میدان میشوند؛ تصریح نمود: بهجای همکاری با فیلمسازان توانمند، کار را به دست افرادی میسپارند که از پشت کوه آمده اند، بیتجربهاند، اما پول و امکانات عجیب و غریبی در اختیارشان قرار میگیرد—از زمان و سرمایه گرفته تا تکنسینهای درجه یک.
وی متذکر شد: طبیعتاً چیزی از دل این پروژهها درنمیآید و در واقع، فقط پول نفت است که هدر میرود.
موتمن همچنین مطرح کرد: از طرف دیگر، سینما عملاً نابود شده و جای خود را به سریالسازی داده. تمام بودجههایی که قبلاً در مسیر تهیه و تولید فیلم بود، حالا صرف تولید سریالهایی میشود که برخلاف تصور، نه مخاطب دارند و نه اثرگذاری خاصی. بیشترشان فقط درگیر تولید ترافیک جعلیاند و بهنوعی میتوان گفت مشغول «فروش ترافیک» شدهاند.
این سینماگر وضعیت سینمای ایران را بحرانی خواند و در این خصوص اظهار داشت: اکنون اوضاع به همین منوال است؛ یعنی شرایط بسیار بحرانیست و این سیستم دیگر پاسخگو نیست. طبیعیترین اتفاقی که در حال حاضر رخ میدهد، همان بخشی است که مورد حمله قرار می گیرد یعنی سینمای کمدی، در حالی که این ژانر یکی از طبیعیترین نیازهای جامعه محسوب میشود. به نظر میرسد، بهجای آنکه به کمدیها حمله شود—زیرا جامعهٔ ما بهشدت به این گونهٔ سینمایی نیاز دارد—باید تلاش شود تا فیلمنامههای بهتری در حیطهٔ کمدی نوشته شود و سطح این ژانر ارتقا یابد.
وی تاکید کرد: تجربهٔ تاریخی نیز نشان داده است که هر زمان جامعهای دچار اضطراب و بحران بوده، بهسوی سینمای کمدی و موزیکال روی آورده است. دهههای ۲۰ و ۳۰ میلادی در ایالات متحده نمونههای روشنی در این زمینه هستند.
موتمن همچنین در خصوص دلایل عدم ساخت کمدی متفکر و نقش تهیه کنندگان در این ابتذال بیان کرد: این مسئله نیز ریشه در فشارهایی دارد که تهیهکنندگان وارد میکنند. فیلمی ساخته میشود که در آن چهار مرد میرقصند، سپس همه خواستار تکرار همان فرمول میشوند و در صورتی که فیلم بعدی فاقد چنین صحنههایی باشد، مورد پذیرش قرار نمیگیرد؛ بیآنکه کسی بپرسد فیلم چه چیزی برای گفتن دارد.
«فرزاد موتمن» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: تهیهکنندگان این آثار، غالباً کسانی هستند که در بیست سال گذشته از نهادهای مختلف وارد سینما شدهاند.
ارسال نظر